#استاد_محبوب_من
وقتی بعد از مدت ها کوثرنتم رو باز کردم و به پست استاد محبوب من رسیدم برایم جالب و خواندی شد. ناخداگاه ذهنم به دوران تحصیل حوزه نه حتی دوران مدرسه ام افتاد! و به دنبال بهترین استاد میگشت، همراه این گشتن یاد بهترین دوران ، خوشی ها،بهترین استادها و … افتادم وقتی به خودم امدم بدون اراده لبهایم میخندید, یادشون بخیر!!!!
با خودم می گفتم حتما شما هم در طول دوران تحصیل معلمی داشتید که تا ابد در یاد و خاطرتان پایدار بماند! حتما معلمی داشتید که همیشه به عنوان بهترین معلم و دوران تحصیل از او یاد کنید(اگه ایجوری هست منتظر پست استاد محبوب من از طرف شما هستم? )
من اول یک سیری از تمام استاد هایم کردم بعد چندتا از استاد های گلم اومدن تو ذهنم،اما!!!! واقعا یکی خود به خود محبوب ترین استاد من میشود! استادی که در ذهن و روح من ماندگار شد و عنوان بهترین و محبوب ترین استاد رو بخودش اختصاص می دهد.
ایشون تنها استاد محبوب من نبود بلکه اغراق نکرده ام اگر بگویم در آن دوران تحصیل تمام بچه های حوزه ایشان را به عنوان بهترین استاد یاد می کردند. یادش بخیر کلاس های اخلاقشون چقدر دلنشین و تأثیر گذار بود، من واقعا متحول میشدم یاد جمله هر چه از دل برآیدلاجرم بر دل نشیند می افتادم.
استاد فقه و احکام و مدیر حوزمون بود شخصی خوش رو، مهربان، مرتب،ساده پوش و … بود. با اینکه چند ساله از حوزه رفتن اما با هر بار وارد شدن به حوزه یاد این جملشون می افتم هنگام وارد شدن با وضو و سلام به خانم حضرت زهرا سلام الله علیها وارد خانه ایشان شوید.استاد عزیزم هرکجا هستی ان شاءالله در پناه امام زمان و یارو یاور ایشان باشید.
از این فرصت استفاده می کنم تا از زحمات ، تلاش وکوشش استاد گلم خانم @صفیهنورافشان تقدیر و تشکر میکنم.
موضوع: "بدون موضوع"
-سواد رسانه ای یعنی چه؟!
روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می تواند کمک کند. سواد رسانه ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه».
برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می کردیم. سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی کردن کلمات را یاد می گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه ای از دانش ها در کنار مهارت ها به اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد.
رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.
همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.
Of course this is easier said than done. What Imam Hussein (a.s.) did was an extraordinary feat. That is to say, the dimensions of his action are far more than what we estimate. We usually ignore aspects and details. Once I spoke about Imam Hussein’s (a.s.) patience. His patience was not limited to enduring thirst or seeing his companions being killed. These things are relatively easy to tolerate. The kind of patience that is difficult to practice is to listen to influential, aware and respectable people who keep creating doubts and telling you that what you are doing is dangerous and wrong. Who did those things? People like Abdullah Ja’far, Abdullah Zubair and Abdullah Abbas. These prominent figures of that time were constantly telling Imam Hussein (a.s.) not to do what he was doing. If it were somebody else, somebody who did not have that determination and stable character, he would have thought, “Well, I did my duty. These people are talking like this and the world is acting like that, so I should just say what I am supposed to say and do nothing else.” A person who decides to stand up against such statements, such temptations, such doubts and such efforts to bend sharia and is not dissuaded from continuing his path - such a person is the one who can give rise to such a great transformation. In this regard our magnanimous Imam (r.a.) was similar to the Lord of the Martyrs. I explained this in another meeting and I do not want to go into the details now. This was how Imam Hussein (a.s.) acted as a guardian.
Of course this is easier said than done. What Imam Hussein (a.s.) did was an extraordinary feat. That is to say, the dimensions of his action are far more than what we estimate. We usually ignore aspects and details. Once I spoke about Imam Hussein’s (a.s.) patience. His patience was not limited to enduring thirst or seeing his companions being killed. These things are relatively easy to tolerate. The kind of patience that is difficult to practice is to listen to influential, aware and respectable people who keep creating doubts and telling you that what you are doing is dangerous and wrong. Who did those things? People like Abdullah Ja’far, Abdullah Zubair and Abdullah Abbas. These prominent figures of that time were constantly telling Imam Hussein (a.s.) not to do what he was doing. If it were somebody else, somebody who did not have that determination and stable character, he would have thought, “Well, I did my duty. These people are talking like this and the world is acting like that, so I should just say what I am supposed to say and do nothing else.” A person who decides to stand up against such statements, such temptations, such doubts and such efforts to bend sharia and is not dissuaded from continuing his path - such a person is the one who can give rise to such a great transformation. In this regard our magnanimous Imam (r.a.) was similar to the Lord of the Martyrs. I explained this in another meeting and I do not want to go into the details now. This was how Imam Hussein (a.s.) acted as a guardian.
رهبرم سید علی
تولد رهبر خوبیها مبارک